سفری از کودکی تا بلوغ

نگاهی به رمانِ «در جست‌وجوی یک پیوند» نوشته‌ی «کارسون مکالرز»

نویسنده:
منیژه انتظار

سفری از کودکی تا بلوغ

در جست‌وجوی یک پیوند
نویسنده: کارسون مکالرز
مترجم:  حانیه پدرام
ناشر: نشر بیدگل


عنوان کتاب در ابتدا توجه و کنج‌کاوی مخاطب را برمی‌انگیزد و پرسشی را در ذهن او شکل می‌دهد که: این جست‌وجو برای پیوند با چه کسی یا چه چیزی است؟ نویسنده با مهارت در تعلیق، توانسته مدام پاسخ را به تعویق انداخته و مخاطب را تا انتهای داستان برای یافتن پاسخ با خود همراه می‌کند.

داستان در سه بخش با زاویه دید سوم‌شخصِ محدود به ذهن دخترِ دوازده‌ساله‌ای به نام فرَنکی (فرانسیس) روایت می‌شود.

در بخش نخست با خانواده و آدم‌های نزدیک به فرنکی مانند پدر، برادرش جارویس و زنش، برنیس، زن خدمت‌کار سیاه‌پوست چهل‌وپنج‌ساله و هنری وست، پسرخاله‌ی نه‌ساله‌ و هم‌بازی او آشنا می‌شویم. علاوه‌بر این تا پایان این بخش نه‌تنها با ملال، بحران و تلاطم‌های روحی فرَنکی مواجه‌ایم، بلکه همواره کش آمدن و طولانی شدن یک عصر تابستان را در گفت‌وگوی میان فرنکی، برنیس و هنری به‌خوبی احساس کرده و سنگینی آن را دریافت می‌کنیم، و از مهم‌ترین خواست و آرزوهای فرنکی آگاه می‌شیم: ترک همیشگی شهر محل سکونتش و شرکت در عروسی جارویس و در نهایت زندگی در کنار آن‌ها در شهر وینترهیل.

در واقع راوی در یک سفر ذهنی و عینی، مخاطب را با نشیب و فرازهای دوران بلوغش همراه می‌‌کند.

در بخش دوم که حجم بیشتری از کتاب را به خود اختصاص داده، ناگهان با تغییر نام دختر از فرنکی به اف.جازمین روبه‌رو می‌شویم و سئوالی پیرامون چرایی این تغییر نام، در ذهن مخاطب ایجاد می‌شود. با پیش رفتن روایت و شناخت بیشتر جسمی و روحی اف.جازمین- مواجهه‌ی او با تغییرات ظاهری، بلند شدن سریع قد، موهای کوتاه پسرانه‌ و عقاید، علایق، ترس و تنفر‌، پرخاشگری و عصیان، خودِ کاذب و هویت جنسی- دلیل تغییر نام او عیان می‌شود. اف.جازمین برای شناخت خود واقعی از حضور برنیس به‌مثابه‌ی خرد، یا پیرِطریقت یا راهنما بهره‌مند می‌شود؛ همان‌گونه که هنری ‌وست شکل یا نمادی از کودکی است. برنیس بدون قضاوت و پند و اندرز، با بیان روایت زندگی خود و اشتباهاتش به‌طور غیر‌مستقیم در زمینه‌ی عشق، مرگ و زندگی به اف.جازمین آگاهی می‌‌دهد و گاهی مانند یک مادر او را در آغوش می‌گیرد تا خشم و سرگشتگی دختر را فرو نشاند و به او آرامش بخشد.

اف‌.جازمین یک روز مانده به رفتنش با گشت‌وگذار در شهر، خود را با افراد و مکان‌های مختلف مواجه می‌سازد و به‌علت کارهای خواسته و ناخواسته‌ی خود توجه می‌کند و به آزمون و خطاهای خود می‌اندیشد. مکالرز با ترسیم پرسه‌زدن‌های فرنکی در شهر، نه‌تنها مخاطب را با او همراه می‌‌کند، بلکه سرگشتگی و دلهره‌ها و آرزوهای فرنکی را از منظر پدیدارشناختی مورد توجه قرار می‌دهد.

در بخش سوم کتاب، مخاطب با او همسفر می‌شود. اف.جازمین به‌اتفاق پدر، برنیس و هنری وست آماده‌ی رفتن به شهر وینترهیل می‌شود. او هیجان سفرِ بدون بازگشت به شهرش و حس ما شدن با جارویس و زنش، و زندگی در کنار آن‌ها را در طول سفر در ذهن می‌پروراند و به آن شاخ‌و‌بال می‌دهد.

پذیرش این واقعیت که بعد از اتمام مراسم عروسی باید به زندگی‌ و شهر خودش برگردد، در طول راه برگشت او را سخت اندوهگین می‌کند، اما برنیس بار دیگر با او به گفت‌وگو می‌پردازد تا موقعیتش را دریابد و خودش را برای رفتن به مدرسه، پیدا کردنِ دوستان جدید و زندگی با نگاهی دیگر آماده سازد.

گرچه اف.جازمین به‌جز مرگ مادر که از او هیچ شناختی نداشته، تجربه‌ی دیدن مرگ هفت نفر از آدم‌هایی که می‌شناخت را از سرگذرانده، اما مواجهه‌اش با مرگ ناگهانی هنری وست بر اثر مننژیت، برایش به‌مثابه‌ی پایان دوران کودکی است. تصمیم برنیس برای رفتن از پیش او، به‌معنای اتکای اف‌.جازمین به خرد خویش و شناخت خود واقعیش به‌حساب می‌آید و بازگشت به اسم سابقش، فرنکی، را می‌توان مصداق بارگشت به خویشتن و عبور از دل تاریکی و رسیدن به روشنایی دانست. همه‌ی این‌ها می‌تواند نشان‌دهده‌ی پاسخِ پرسشی باشد که در همان ابتدا ایجاد شده، و فرنکی در جست‌جوی پیوند با زندگی است.

مکالرز علاوه‌بر رولایه‌ی داستان با نشانه‌گذاری‌های موفق شده زیرلایه‌های معنایی گسترده‌ای نیز ایجاد کند. به‌عنوان مثال استفاده از سفر برای نشان دادنِ سفرِ درونی فرنکی از کودکی تا بلوغ و یا وجود پروانه‌ها در چند جای داستان که ناشی از نشانه‌گذاری او برای ترسیمِ تغییر و تحول هویتی فرنکی است (از شفیره تا پرواز پروانه). به تعبیرِ ابراهام مازلو، روانشناس انسان‌گرا، می‌توان آن را یادآور نیاز به پذیرفته شدن و خودشکوفایی در سلسله مراتب نیازهای انسانی هرم مازلو دانست. نویسنده همچنین از موسیقی برای نشان دادن ریتم تند و کند روایت در حالات مختلف روحی فرنكی به‌خوبی بهره برده است.

نویسنده علاوه‌بر شخصیت‌پردازی خوب و پیش‌برنده‌ی برنیس و هنری وست، موفق شده ابعاد مختلف شخصیت اصلی داستانش، فرنکی، را نشان دهد. مکالرز همچنین تلاش کرده خود را از قضاوت و قهرمان‌سازی تا پایان داستان دور نگه دارد. او شناساندن شخصیت‌های فرعی داستان را برعهده‌ی خرده‌روایت‌هایش گذاشته و فضاسازی داستان را در خدمت محتوا قرار داده.

در جست‌وجوی یک پیوند می‌تواند رضایت دو گروه از مخاطبان را فراهم سازد: نخست؛ خوانندگانی که دوران بلوغ را پشت‌سر گذاشته و قطعاً خاطراتی از آن دوران متلاطم را همواره با خود حمل می‌کنند. دوم؛ خوانندگانی که در حال گذار و دست‌وپنجه نرم کردن با بحران دورانِ بلوغ‌اند.



ــــــــــــــــــــ
#نقد_کتاب #نقد_رمان #نقد_داستان #در_جست_و_جوی_یک_پیوند #کارسون_مکالرز #حانیه_پدرام #نشر_بیدگل #منیژه_انتظار